تصویر ثابت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سبک زندگی-از همسایه خود با خبریم؟

31 خرداد 1392 توسط بوی گندم


پیامبر رحمت(ص):
به من ایمان نیاورده است آنکس که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه بخوابد.
به من ایمان نیاورده است آنکس که شب پوشیده بخوابد و همسایه اش برهنه باشد.


 نظر دهید »

و من شاغل شدم...

09 اردیبهشت 1392 توسط بوی گندم

روبروی آینه ایستاده ام…

زن دیروز … مادر امروز …

در دومین روز از دومین ماه سال ؛ بهشت را زیر پا که نه ! به دنیا آوردم …

من مادر شدم !

 رسیده ام به آرزویی از کودکی … می خواهید در آینده چه کاره شوید ؟

همیشه در دل می گذراندمش : «خوب معلوم است می خواهم مادرشوم …»

و من چندروزیست شاغل شده ام !

 

* تصمیم گرفتن برای مادرشدن سخت است.

مادر شدن هم سخت تر..

ولی از همه مهمتر «مادری» کردن است.

ان شالله که بتوانیم مادری کنیم در شأن فرشته های کوچکمان …

پیشاپیش روز مادر را به همه مادران  تبریک می گویم …

 

 1 نظر

قرار ملاقات شبانه ...

28 فروردین 1392 توسط بوی گندم

  من به این نتیجه رسیدم که خداوند دنبال بهانه بوده تا آدمها رو به بهشت ببره و خیر دنیا و آخرت رو نصیبشون کنه و برای همین نمازی رو قرار داده به نام نماز شب …

فکر میکنید شوخی میکنم؟ خودتون قضاوت کنید:

* آخه چه عبادتیه که حتی خوابیدن با نیتش صدقه محسوب میشه؟

«کسی که به نیّت بیدار شدن برای نماز شب بخوابد خواب او نوعی صدقه بشمار می‌آید و خداوند متعال برای او پاداش نماز شب را مقرّر می‌دارد»!

* یا حتی این که آدم موقع انجامش از شدت خواب آلودگی تلو تلو میخوره هم ثواب داره:

«امام صادق (ع) : گاهى بنده خدا آخر شب بیدار مى‌شود، درحالیکه از کسالت خواب به چپ و راست خم مى‌شود و یا سرش را خم کرده و چانه‌اش را به سینه مى‌چسباند، پس در این هنگام، خداى تعالى امر مى‌کند، تا درهاى آسمان باز مى‌شود، سپس به فرشتگان مى‌فرماید: به بنده من نگاه کنید، با آن که نماز شب را بر او واجب ننموده‌ام، ولى به سبب تقرب به من، خود را به چه زحمتى وادار نموده است و یکى از این سه خواسته را از من مى‌خواهد: یا گناه او را بیامرزم و یا تجدید توبه نموده با من رابطه برقرار کند و یا آن که روزى بیشترى مى‌خواهد اى فرشتگان! شما شاهد باشید هر سه مورد را به او بخشیدم.»

* و این که از بس پاداشش بزرگه اصلاً به بیان نمیاد. برای همین در قران از اون پاداش با عبارت «قُرّهَ عَین» یاد شده. یعنی چیزی که با دیدنش از شادی چشمها برق میزنه و به زبون بر و بچز، آدم کف میکنه!

«امام صادق (ع) :هیچ عمل نیكى نیست مگر اینكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بیان شده، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ، ثواب آن را روشن نساخته به خاطر عظمت و اهمیت آن؛ لذا فرموده است: هیچكس نمى‏داند چه ثوابهایى كه مایه روشنایى چشمان است براى کسانی که نماز شب میخوانند، نهفته شده است»

و یک عالمه ثواب دیگه …

حالا اییییییینهمه ثواب در قبال چیه: فقط 3 یا نهایتاً 11 رکعت نماز، که اون هم هزار جور بونس و تخفیف شامل حالش میشه. خودتون ببینید:

*** زمان نماز:

زمان خوندن نماز شب از نیمه شب شرعی (یعنی 11 ساعت و ربع بعد از اذان ظهر) شروع میشه و تا اذان صبح ادامه داره. الان که ساعتها رو جلو کشیدن حدوداً از ساعت 12 و نیم شب به بعد میشه این نماز رو خوند. اما برعکس نمازهای واجب که هرچی اول وقت تر خونده بشن، فضلیتشون بیشتره، نماز شب هرچی آخر وقت تر خونده بشه، فضیلت بیشتری داره. یعنی هرچی به اذان صبح نزدیکتر میشیم، فضیلت این نماز به صورت تصاعدی بالا میره.

اما خوندن این نماز اینقدر ارزشمنده که خداوند همه جوره کار رو راحت کرده تا هیچکس بهانه ای برای نخوندنش نداشته باشه. مثلاً:

* مسافر و کسى که براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى‏تواند آن را در اول شب بخواند.

* جوانی که می‌ترسد خواب بماند و نماز شب از او فوت شود می‌تواند نماز شب را پیش از نیمه شب شرعی بخواند.

* کسانی که برای خواندن نماز شب بعد از نیمه شب عذری دارند، مانند افراد پیر و یا کسی که از سرد شدن هوا می‌ترسد و … می‌توانند نماز شب را قبل از نیمه شب بخوانند.

و  …

ماحصل کلام اینکه درسته وقت این نماز از نیمه شب تا اذان صبحه، ولی خوندنش از زمانش مهمتره. یعنی اگه میدونین که اگه صبر کنید تا وقتش داخل بشه، خود نماز از دستتون میره، معطل نکنید و در آخر شب ترین وقت ممکن بخونیدش. حتی اگه هنوز نیمه شب نشده باشه.

*** خود نماز:

نماز شب کلاً یازده رکعته. یعنی 4 تا نماز 2 رکعتی (2 رکعتها دقیقا مثل نماز صبح هستند، بدون هیچ سوره یا ذکر خاصی) با نیت نماز نافله ی شب + یک نماز دو رکعتی دیگه (باز هم دقیقا مثل نماز صبح)، به نام نماز شفع + یک نماز یک رکعتی به نام نماز وتر.

تموم شد … به همین سادگی، و به همین خوشمزگی!

اما خوشمزه تر اینه که میشه بدون هیچ عذر و بهانه ای به جای این 11 رکعت، فقط همون 2 رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر رو خوند … بله درست شنیدید: میشه با 3 رکعت، ثواب کل نماز رو برد …!

تازه اگه وقت کم باشه و چند دقیقه بیشتر به اذان صبح نمونده باشه، میشه فقط نماز وتر رو خوند (یعنی فقط یک رکعت) و این به عنوان نماز کامل پذیرفته میشه!

*** پس اصل ماجرا همین 11 رکعته … یا حتی اگه دلتون خواست 3 رکعت … اما حالا اگه بخواین به قول معروف پلوی زعفرون دار داشته باشین، مستحباتی هست که میتونین انجام بدین و حالش رو ببرین! و یک عالمه ذکرها و مستحباتی که با یه سرچ کوچولو میتونین پیداشون کنید…

این توضیح مهمه که تمام اعمال بجز اصل اون 11 رکعت، حتی قنوت نماز وتر مستحبن و اگه دوست داشتید میتونید نخونید. یا یه قنوت ساده بگین و حتی به زبون فارسی دعا کنید! این رو گفتم که یهو با دیدن اعمال مستحبی هول برتون نداره!

اما خود من چون به غایت تنبلم و میترسم همین پلوی ساده (یعنی همین 11 رکعت) هم از دستم دربره، فعلاً دور و بر مستحبات نمی گردم. و در نتیجه نماز شبم نهایتاً یک ربع طول میکشه. و بعدش دوباره میرم میخوابم. (اعتراف میکنم که یکی دو بار که شیطون داشت گولم میزد و میگفت: «اوووووووه! با اینهمه خستگی چطوری میخوای 11 رکعت نماز بخونی!»،  به همون 3 رکعت اکتفا کرده ام!، اما اصلاً ناراحت نیستم.)

در مستحباب اون چیزی که مهمه نشاط هست … یعنی اگه یک رکعت بخونی، ولی با نشاط و شادابی، بهتره از 10 رکعت با کسالت و از روی اکراه. وقتی خدا خودش اینقدر مهربونه که گفته عیبی نداره، هر وقت برات سخت بود، یا اصلاً هر وقت دلت خواست میتونی به جای 11 رکعت، 3 رکعت بخونی و من همون ثواب رو بهت میدم، من چرا بیخود مته به خشخاش بذارم؟ … میگن شاه میبخشه، ولی وزیر نمی بخشه، حکایت اینجور وقتهاست!

*** تازه این نماز جزو نمازهای مستحبیه و مشمول تمام قوانین اون نمازها میشه، یعنی:

* میشه اون رو در حالی که رو به قبله نیستیم، یا درحال حرکت هستیم هم بخونیم … یا حتی درحال دراز کشیدن (در این باره از دفتر مرجعتون سوال کنید تا دقیقاً براتون شرح بدن…)

* میتونیم دیگه سوره رو نخونیم و به حمد کافی اکتفا کنیم.

* برخلاف نمازهای واجب، در نماز مستحبی اگه در تعداد رکعتها شک کردیم میتونیم هر طوری راحتتریم تصمیم بگیریم. یا مثلاً اگه اعمال رو کم و زیاد انجام دادیم نمازمون باطل نمیشه.

*** فکر کردین تموم شد؟ نخیر! یه سورپرایز دیگه هم هست:

حالا اگه با تمام این حرفها خواب موندیم، یا به هر علتی نتونستیم شب نماز شب رو بخونیم، میشه توی روز قضاش رو بخونیم. اونوقت نه تنها خدا ناراحت نمیشه، بلکه تازه بنده ی نورچشمی هم میشیم. به این روایتها توجه کنید:

* «از امام صادق (ع) روایت است که شخصی به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم چه بسا اتفاق می‌افتد که یک، دو، یا سه ماه نماز شب از من فوت می‌شود و من آن را در روز قضا می‌کنم. آیا این کار جایز است؟ فرمودند: به خدا قسم این کار مایه روشنی چشم تو است. و این جمله را سه بار تکرار کرد.»

* «رسول خدا (ص) فرمودند: خدای تعالی به بنده‌ای که قضای نماز شب را بجای می‌آورد مباهات می‌کند و می‌فرماید: ای فرشتگان، این بنده چیزی را که به او واجب نکرده‌ام قضا می‌کند. گواه باشید که من او را آمرزیدم.»

و اینکه قضاى نماز شب بر تقدیم آن (یعنى پیش از نیمه شب خواندن) رجحان دارد. یعنی اگه میدونیم شب خواب میمونیم، لازم نیست قبل از نیمه شب نماز رو بخونیم، بلکه بهتره صبر کنیم فرداش قضاش رو بخونیم. جالبه نه؟

 

* حالا جالبتر اینه که این وسط برای اونهایی که مشتری دائم باشن یه تخفیفهایی هم هست! مثلاً حاج آقا فاطمی نیا میگن:

«دانشجویی که فردا امتحان دارد و وقت نمی کند، یا زنی که کارهای خانه را انجام داده، شب خسته است و نمی‌تواند برای نماز شب بلند شود، اگر فرزندش از خواب بیدار شد و خواست شیر بخورد، یا باد دری را باز کرد، یا به هر صورتی که نیمه شب بیدار شد،‌ ذکر «یا اکرم الاکرمین» را بگوید و دوباره بخوابد،و مطمئن باشد که ثواب نماز شب را خواهد برد.»

 

***

یکی از اسامی روز قیامت یوم الحسرت هست …

یعنی در اون روز آدمها کلی حسرت میخورن که چقدر آسون میشده بهشتی بشن و نشدن. وقتی داشتم درباره نماز شب تحقیق میکردم تمام مدت این موضوع در سرم دور میزد که چرا من تا الان نفهمیده بودم که نماز شب خوندن چقدر راحته و چقدر خدا برامون تسهیلات ایجاد کرده که یه وقت این فیض عظیم رو از دست ندیم. چرا همه فکر میکنن نماز شب خوندن یه چیزیه تو مایه های کوه کندن!

در واقع داشتم فکر میکردم با اینهمه مهربونی خدا، آدم باید چقدر در بد بودن مهارت داشته باشه که از اینهمه همراهی ها و گذشتها و آسان گیری های خدا بی نصیب بمونه و نتونه درست و زیبا زندگی کنه و عاقبت کارش به جهنم ختم بشه!

 

 1 نظر

تربیت ایمانی کودک

22 فروردین 1392 توسط بوی گندم

 

یکی از دغدغه‌های والدین عزیز این مسئله است که از چه سنی باید نماز خواندن را به فرزند خود بیاموزند و یا اینکه در این باره چه روشی را باید در پیش بگیرند. ائمه علیهم السلام در این باره سخنان ارزشمندی را بیان نموده‌اند

بذر عشق

نویسنده: معصومه ثقفی

یکی از مباحث مهم در تربیت صحیح فرزند تقویت پایه‌های ایمانی او است. مسئله‌ای که اگر به درستی صورت بگیرد می تواند از خیلی معضلاتی که ممکن است در آینده گریبان گیر فرزند و حتی خانواده‌ی او شود جلوگیری کند. چرا که خیلی از این معضلات ناشی از عدم شناخت صحیح و عمیق آفریننده ی بزرگ هستی و به دنبال آن راهنمایان راستین و دستورات دینی است.

wwe

بسیاری از جوانانی که در سنین جوانی دچار افسردگی شده و بعضا گرفتار ناهنجاری‌های متعددی میشوند، درک صحیحی از هستی و محیط پیرامون خود ندارند و منشاء مشخصی را برای حیات خود نمی‌شناسند، و همین دلیل به مرور گرفتار  احساس پوچی میشوند. هنگامی که کودک از ابتدا با خدای یگانه آشنا شود و بداند این خدای بی‌همتا او را رها نکرده و برای او راهنمایانی فرستاده است تا زندگی درست را به او بیاموزد و او نیز باید در مقابل، همانطور که از هر کسی به خاطر هدیه ای تشکر می کند، از خداوند نیز تشکر کند و این شکرگذاری همان اطاعت از دستورات اوست و آگاه باشد که  باید همواره به یاد خدا باشد چرا که هر چه دارد از اوست.

والدین در این مسیر میتوانند با روشی صحیح به او کمک کنند. این مسئله مهم مورد اهتمام بزرگان دین اسلام بوده و در احادیث خود به این مسئله اشاره کرده اند. «امام باقر (ع) در حدیث مفصلى وظائف اولیاء اطفال را در تربیتهاى ایمانى کودکان‏ در سنین مختلف بیان فرموده است: در سه سالگى کلمه توحید (لا اله الّا اللَّه) را بطفل بیاموزند، در چهار سالگى (محمّد رسول اللَّه) را باو یاد بدهند، در پنج سالگى رویش را بقبله متوجه کنند و باو بگویند که سر بسجده بگذارد…. در شش سالگى کامل رکوع و سجده صحیح را باو بیاموزند، در هفت سالگى بطفل میگویند: دست و رویت را بشوى و نماز بگذار.»(الحدیت، محمد تقی فلسفی، ج۲،ص۲۶۱)

یکی از اصول مهم در تربیت فرزند تدریجی بودن آموزش است. یقینا هنگامی که یک امر مهم به صورت مرحله به مرحله آموزش داده شود دشواری هایی که ممکن است به دنبال انجام فعل برای کودک پیش بیاید کمتر او را خسته می کند در این بحث مشخص شد که ابتدا کودک باید بداند که خدای آفریدگار یگانه است و جز او معبودی نیست یعنی ابتدا او را با هدف عبودیت که خداوند بزرگ میباشد آشنا کرده بعد آخرین فرستاده‌ی او که برنامه‌ی راستین زندگی را برای بشر به ارمغان آورده است به او شناسانده و بعد به مرور تمرین بندگی کرده تا برای انجام بزرگترین عمل عبادی اش آماده شود یعنی نماز.

بعضا والدین در آموزش صحیح نماز دچار اشتباه می‌شوند و انتظار دارند که فرزند تا به سن تکلیف رسید خواندن نماز را شروع کرده و این امر را با علاقه ادامه دهد. توجه به این حدیث ارزشمند ما را از اشتباه در می‌آورد، چرا که، همانطور که گفته شد باید اول کودک را با خدا و پیامبر آشنا کرده و بعد قبله‌ی واحد(که در انجام برخی واجبات باید متوجه آن باشد)، را به او شناسانده و بعد به مرور او را با ارکان نماز آشنا کرده و بعد از مدتی نیز از او بخواهد تا نماز خود را کامل بخواند. و در آخر این را بدانیم که وظیفه یک پدر و مادر مسلمان در درجه‌ی اول پرورش صحیح فرزند است و در این راه دو راهنمای بزرگ و ارزشمند دارد قرآن وعترت؛ که نباید از آن دو غافل بود چراکه چراغ راه انسان مومن هستند.یا حق

 1 نظر

کلامی از امیرالمومنان، برای تمام روزهای زندگی...

22 فروردین 1392 توسط بوی گندم

لو أنّ العباد حینَ جهلوا وقفوا ، لم یکفروا و لم یضلّوا .

اگر بندگان وقتی چیزی را نمی دانستند ،

(از اظهار نظر یا انجام آن چیز ) باز می ایستادند ، کافر و گمراه نمی شدند .

امام علی علیه السلام- غررالحم- ح 7582

 1 نظر

آیه ها و مادرانه ها

21 بهمن 1391 توسط بوی گندم

خدا قبلاً هم گفته بود که قبولش کرده. اسمش مریم بود. دختر عمران. مادر عیسی(ع).

 

 

(۱) یک موجود زنده الهی در درونش داشت شکل می‌گرفت. خدا داشت صورت‌گری می‌کرد در بطن او. از شکر و شادی در خودش نمی‌گنجید. یک فکر شیرین چند روزی بود رهایش نمی کرد؛ یک راز؛ دست گذاشت روی شکمش، صورتش را به آسمان بلند کرد،‌ صداش می‌لرزید، گونه‌هاش خیس شد، رازش را به خدا گفت: این بچه را نذر تو می‌کنم، فقط برای تو باشد. قبول می‌کنی؟… و خدا قبول کرد. اسمش حنّه بود. همسر عمران. مادر مریم(س)

 

(۲) مستأصل شده بود. پناه آورد به تنه خشکیده نخل. از فرط درد به خودش می‌پیچید. ضعف و سستی همه سلول‌هاش را پر کرده بود. درد زایمان و درد تنهایی، تشنگی و گرسنگی، یکی شده بودند. صورتش را به آسمان بلند کرد، صداش می‌لرزید، گونه‌هاش خیس شد: اصلاً کاش مرده بودم قبل از این و فراموش شده بودم. صدای جوشش آمد، صدای پای آب، پایین پاش را نگاه کرد. چشمه جاری شده بود، تنه نخل را تکان داد. از درخت خشکیده خرما افتاد… خدا قبلاً هم گفته بود که قبولش کرده. اسمش مریم بود. دختر عمران. مادر عیسی(ع).

 

aqq

 

(۳) ندایی مثل وحی به قلبش نازل شد. بچه را توی سبد گذاشت و به نیل سپرد. توی دلش سیر و سرکه می‌جوشید. صورتش را به آسمان بلند کرد، صداش می لرزید، گونه‌هاش خیس شد. کسی اما انگار قلبش را محکم نگه داشته بود که از هم نپاشد. خیلی نگذشته بود که کلثوم بازگشت… بچه را دوباره توی بغلش گذاشتند. چشمش روشن شد. سینه مادر را به کام گرفت. همه حیرت کرده بودند. خدا راست گفته بود… اسمش یوکابد بود. همسر عمران.  مادر موسی(ع)

 

(۴) همه زیبایی و جوانی‌اش را به پای خلیل خدا ریخته بود. همه ثروتش را هم. توی این سال‌های دراز. درخت وجودش اما میوه نداده بود. حالا هر بار که هاجر و اسماعیل را می دید، آه می کشید. پیچک‌های آرزو تند و تند از سر و رویش بالا می رفتند. صورتش را به آسمان بلند کرد، صداش می لرزید، گونه‌هاش خیس شد. بشارتِ اسحاق را دادند. به معجزه می‌مانست. نود سالش بود. خدا اما راست گفته بود… اسمش ساره بود. همسر ابراهیم(ع). مادر اسحاق(ع).

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

(١) إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ …فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً… (آل عمران ٣۵-٣٧)

 

(٢) فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنتُ نَسْیاً مَّنسِیّاً (۲۳) فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً (۲۴) وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً. (مریم ٢٣-٢۵)

 

(٣)  وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ… وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغاً إِن کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ…فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (قصص ٧-١٣)

 

(۴) وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ (۷۱)‏ قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَـذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هَـذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ (هود ٧١-٧٢)

 

پ.ن: بیایید دعا کنیم روزی اگر مادر شدیم به این افق‌های نورانی نزدیک بشویم


+

 

 2 نظر

هرچه می خواهد دل تنگت بگو!

09 بهمن 1391 توسط بوی گندم

 2 نظر

همدردي با پيامبر

14 آبان 1391 توسط بوی گندم

حجت الاسلام پناهیان:
بعضی‌ها جوری دینداری می‌کنند که هیچ کس آنها را بابت دینشان مسخره نکند. در هر شرایط نماز اول وقتتان را بخوانید عیبی ندارد شما را مسخره کنند بگذراید سنگی هم به شما اصابت بکند. «یا حَسرَةً عَلی العِباد ما یأتیهِم مِن رَسُول إلّا کانوا بِهِ یَستَهزِئوُن، ای وای بر مردم! هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه مسخره کردند». ما هم باید در راه دین گاهی اوقات مسخره شویم و با پیامبر(ص) احساس همدردی بکنیم .

 نظر دهید »

حرمت زن

15 مهر 1391 توسط بوی گندم

حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه برادر و فرزندانش.

همه اينها اگر رضايت بدهند، قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حــــق‏ الله مطرح است و زن به عنوان امـــين حق‏ الله.

آيت الله جوادي آملي


 1 نظر

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پایی که جا ماند»

15 شهریور 1391 توسط بوی گندم

پیوند: http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=20915

بسمه تعالی
تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت. ۱۳۹۱/۶/۲

کارهای لازم:
ـ ترجمه‌ی سلیس به زبان‌های عربی و انگلیسی.
ـ درود و سلام به خانواده‌های مجاهد و مقاوم حسینی.

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12

«هوالمحبوب»

_____________
بوی گندم؛
وبلاگی است از جنس خاک
به وسعت آسمان
جهت نشر حرفهایی به لطافت باران
.
.
.
دوست داشته هایم را می سپارم اینجا ...

به گندمزار خودتان خوش آمدید
ـــــــــــــ
در تمامی مطالب سعی کرده ام از تحلیل های شخصی ام نیز استفاده کنم. در پایان هر مطلب منابع درج شده اند
ـــــــــــــ
استفاده از مطالب با درج منبع مجازست. متشکرم
ـــــــــــــ

آخرین مطالب

  • خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
  • بسم الله النور
  • مقاله تربیت فرزند از دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها
  • زهرا(س) در جهان حقيقت
  • تساوي در محبت - سیره تربیتي حضرت زهرا(س)

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کوثر نور
    • سبک زندگی حضرت زهرا (س)
    • مقام زهرا نزد اهل سنت
    • سیره تربیتی حضرت زهرا

نظرات دوستان

  • محمدی  
    • من انقلابیم
    در خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
  • موعود  
    • حماسه
    در خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
  • طاهر  
    • مطهر
    در مقاله تربیت فرزند از دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها
  • ناظرحضرتي آراني  
    • داغ انتظار
    در خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
  • هوادار در خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!
آگهی رایگان
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس